برشی از واقعیت زندگی یک دهک جامعه/ خواستههای خانواده زندانیان فقط مادی نیست
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۱۲۶۰۰۸
گروه جامعه ایرنا - خانواده زندانیان در نگاه دستگاه قضایی بیگناه هستند و بارها مقامات عالی قضایی بر ضرورت تکریم و حفظ کرامت آنها تاکید کردند.
حجتالاسلام والمسلمین غلامحسین محسنیاژهای ۲۶ اردیبهشت در نشست شورای عالی قوه قضاییه به موضوع ضرورت برخورد محترمانه با خانواده زندانیان و محکومان اشاره کرد و گفت: حتی اگر فردی بهواسطه ارتکاب جرمی مستحق مجازات سنگین باشد باید با خانواده او برخورد محترمانه و مناسب داشت و باید میان فرد مجرم و خانوادهاش تمییز قائل شد بنابراین مسئولان ذیربط در دستگاه قضایی به این مهم توجه جدی داشته باشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
غلامعلی محمدی رئیس سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی نیز ۳۱ اردیبهشت سال جاری گفت: خانواده زندانیان در معرض آسیب هستند و در شرایط اقتصادی کشور لازم است که این خانوادهها بیشتر مورد حمایت قرار گیرند.
فرد زندانی که در زندان تحمل حبس میکند، بسیاری از دغدغههای معیشتی را ندارد اما خانواده او نیازمند حمایت و رفع دغدغههای معیشتی است
وی تأکید کرد: فرد زندانی که در زندان تحمل حبس میکند، بسیاری از دغدغههای معیشتی را ندارد اما خانواده او نیازمند حمایت و رفع دغدغههای معیشتی است.
گروه جامعه ایرنا در یک بررسی از وضعیت خانواده زندانیان در شرایطی که این گروه، جزو دهکهای پایین جامعه هستند با تعدادی از آنان از طریق انجمن حمایت از خانواده زندانیان ارتباط برقرار کرد تا تاثیر طرح مردمیسازی و توزیع عادلانه یارانهها را بر وضعیت معیشت آنها جویا شود.
فهرستی از شماره تماسهای خانوادههای زندانیان با پیگیری خبرنگار قضایی در اختیار ایرنا قرار گرفت که بیشتر سرپرستان این خانوادهها در زندان قزل حصار دوران حبس را سپری میکنند. برای حفظ شأن و کرامت همسران مددجویان ارتباط با خانواده زندانیان از طریق گفتوگوی تلفنی انجام شد.
با هرکدام که تماس گرفتم درد دل آنها بسیار بود و گوش شنوایی میخواستند برای بیان دلتنگیها و مشقتهایی که در نبود سرپرست خانواده متحمل میشوند.
هر یک به زبانی شرایط سخت خود را توصیف میکردند و ناگفته پیداست که رنج آنها اگر بیش از زندان نباشد کمتر از آن نیست زیرا اگر سرپرست هر یک از این خانوادهها به دلیل ارتکاب جرم در زندان است، همسر و فرزندان آنها به گناه ناکرده تاوان میدهند و رنج میکشند اما مهم این است که در این شرایط سخت، مادران این خانوادهها، جانانه برای حفظ کیان خانواده در کنار فرزندان خود ایستادهاند و تمامقد با زندگی در جدال هستند.
(اسامی نامبرده در این گزارش واقعی نیست)
آرزو ۲ فرزند دارد و همسرش سه سال است که به جرم مواد مخدر در زندان به سر میبرد؛ محکومیت او ۱۰ سال حبس است. او درباره سختیهای زندگی و تنهاییهایش میگوید. شاغل نیست، مستأجر است و با نگرانی میگوید که ۱۵ خرداد، موعد تمدید یا جابهجایی است.
او درباره هزینههای زندگی میگوید که در این مدت با کمک خیران، انجمن حمایت از خانواده زندانیان و یارانهای که دریافت میکند، توانسته چرخ سنگین زندگی را بچرخاند.
درباره یارانه میگوید که تا فروردین امسال برای خانواده چهار نفره او حدود ۱۸۰ هزار تومان بود و اردیبهشت حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان بهحساب همسرش که کارت او را در اختیار دارد، واریز شده است.
آرزو که حالا باید دخلوخرج خانواده را میزان کند، درباره افزایش مبلغ یارانه میگوید: واقعاً ۱۸۰ هزار تومان مبلغ ناچیزی بود و اینکه این مبلغ بیشتر شده خیلی خوب است اما خدا کند که قیمتها بالاتر نرود چون واقعاً توان ما ناچیز است.
زهره هم ۲ فرزند دارد و همسرش به جرم مواد مخدر سه سال و سه ماه است که در زندان قزلحصار در حبس به سر میبرد. او هم درباره مشکلات زندگی میگوید که با سختی بار زندگی را به دوش میکشد.
مستأجر است و از شهرستان به حاشیه تهران آمدهاند و علت هم کار همسرش بوده اما الان دیگر روی برگشت به شهر خود را ندارد که با ۲ فرزندش بدون همسر به شهرستان برود.
از بیماری آسم و مشکلات تنفسی خود میگوید و اینکه بیمه درمانی ندارند و هر بار هزینههای دوا و درمان را با کمک خیران میتواند پرداخت کند.
خودش هم که تا قبل از این در کارگاه خیاطی کار میکرده الان به دلیل بیماری در منزل کار انجام میدهد تا هم بالای سر دخترانش باشد هم بتواند کار کند.
او درباره هزینههای زندگی میگوید و یارانه را در کنار کمک خیران و انجمن حمایت از خانواده زندانیان منبع خرج خانواده خود میداند. زهره میگوید اردیبهشت حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان یارانه گرفتم. یک میلیون تومان بدهکار بودم که قرضم را دادم و با ۵۰۰ هزار تومان باقیمانده دکتر رفتم و این میزان هرچند کم اما باری از مشکلاتم سبک کرد.
همسر منصوره معتاد بوده و از سال ۸۷ که با او ازدواج کرده تا الان روزگار خوشی نداشته است. او که یک دختر ۱۱ ساله دارد درباره مشکلات زندگیاش میگوید که بارها تصمیم به طلاق میگیرد اما بازهم کورسوی امید به آینده باعث میشود که از این کار منصرف شود.
از حمایتهای مادر همسرش میگوید که در عین نداری و با مستمری که دریافت میکند، به او و نوهاش هم میرسد. منصوره میگوید یارانه کمکخرج من و دخترم است. اردیبهشتماه ۷۶۵ هزار تومان دریافت کردم.
او میگوید زندگی به او یاد داده که دنبال خواستههایش نباشد و فقط به رفع نیاز آن هم نیازهای اساسی بسنده کند. منصوره که امیدها و آرزوهای بسیاری برای دخترش ملیکا دارد، آهسته میگوید اگر من هم کنار او نباشم و در مقابل زندگی کوتاه بیایم، زندگی به او هم سخت میگیرد؛ سپر بلای او میشوم تا مثل من نباشد.
الهه همسر یک زندگی محکوم به ۲۵ سال حبس است و الان هفت سال است که دور از همسر با آرمین فرزندش زندگی میکند. او از زندگی گله دارد و میگوید با آبرویی که ذرهذره جمع کرده در مقابل همه این مشکلات ایستاده است.
درباره هزینههای بالای زندگی و اجارههایی که امان او را بریده توضیح میدهد که تا سر میچرخانم سر ماه میشود و باید اجاره بدهم.
او درباره یارانه ماه اردیبهشت میگوید که برای زندگی من هر کمکی ارزشمند است و من روی این مبلغ هم حساب میکنم.
الهه میگوید سالها مبلغ یارانه تغییر نکرد و ثابت بود هرچند قیمتها روزبهروز بیشتر میشد اما باز هم خوب است که امسال این مبلغ یکباره زیاد شد اما خدا کند که این جهش، قیمتها را هم به این اندازه به بالا پرتاب نکند.
الهه که آینده را مبهم میبیند درباره فرزندش میگوید که بارها خواسته که درس را رها کند و سرکار برود اما او نگذاشته. او میگوید با انجام کار در منزل اهالی محل با اعتمادی که به او دارند تا الان از عهده خرج زندگی برآمده است.
سیما ۲ فرزند دارد و همسرش به جرم مواد مخدر به ۱۰ سال و چهار ماه حبس محکوم شده و حدود هشت ماه است که در زندان قزلحصار در حبس به سر میبرد. او به همه چیز بدبین و ناامید است. سیما میگوید زندگی روی سیاهش را به او نشان داده و تابوتوان ندارد.
او که با کمک خیران و فامیل، امور زندگی را میگذراند، درباره یک میلیون و ۱۶۰ هزار تومان یارانهای که دریافت کرده است، میگوید: این مبلغ خوب است اما برای من که ماهانه ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان کرایه خانه میدهم واقعاً کم است.
سیما آن روی تلخ و سخت زندگی را دیده و سر درد دل را باز میکند. میگوید تصور کن که هیچ نداشته باشی و بخواهی صورتت را با سیلی سرخ نگهداری اما حتی توان بالا آوردن دست و سیلی زدن به خود را هم نداشته باشی. او برای آینده فرزندانش نگران است و میگوید که فقط دعا میکنم بچهها بیمار نشوند چون بیمه نداریم و این موضوع هم برای ما مهم است.
سیما میگوید کمکهای جانبی برای ما که هیچ نداریم گاهی از پول هم مهمتر است مثلاً بیمه بودن یا اینکه بتوانم شغل مطمئنی داشته باشم به زندگی من جان میدهد اما الان باید هر ماه منتظر کمک خیران باشم.
یارانه، بخشی از مشکلات خانواده زندانیان را حل میکند
مظفر الوندی مدیرعامل انجمن حمایت از خانواده زندانیان در گفت و گو با خبرنگار قضایی ایرنا درباره وضعیت معیشتی خانوادههای زندانیان گفت: خانوادههای زندانیان جزو دهکهای پایین جامعه هستند و یارانه کمک تاثیرگذاری بر زندگی این خانوادهها محسوب میشود که میتواند بخشی از مشکلات آنها را حل کند.
الوندی اظهارداشت: در مملکت ما بسیاری عادت کردهاند که حتی اعلام کنند که یارانه هم دریافت نکردند و برخی نیز وانمود میکنند که به این مبلغ نیازی ندارند چون مشکلی را حل نمیکند در حالی که واقعیت چیز دیگری است.
اگر خانواده مددجویان برای دریافت یارانه با مشکل روبرو شدهاند میتوانند به انجمنهای حمایت مراجعه کنند تا مکاتبات لازم با سازمانهای ذیربط از جمله سازمان هدفمندی یارانهها و ثبت احوال برای برقرار شدن یارانه این افراد پیگیری شود
وی درباره خدمات این انجمنها برای خانواده مددجویان در زمینه یارانهها گفت: اگر خانواده مددجویان برای دریافت یارانه با مشکل روبرو شدهاند، میتوانند به انجمنهای حمایت مراجعه کنند تا مکاتبات لازم با سازمانهای ذیربط از جمله سازمان هدفمندی یارانهها و ثبت احوال برای برقرار شدن یارانه این افراد پیگیری شود.
مدیرعامل انجمن حمایت از خانواده زندانیان افزود: این اقدام به طور مستمر برای رعایت حقوق خانواده زندانیان انجام میشود زیرا خانوادههای زندانیان به تبع زندانیان گرفتار شدهاند و در واقع زندانی با زندانی شدن، خانواده را هم گرفتار میکند و فرق این است که زندانی تاوان عملکرد خود را میدهد اما خانوادهها بیگناه گرفتار میشوند.
کمک به خانواده زندانیان فقط مادی نیست
الوندی تصریح کرد: کمک به خانواده زندانیان فقط مادی نیست و یکی از مشکلات ما این بوده که تا کنون رویکرد کمک نقدی را در نظر داشتیم در حالی که بسیاری از خانوادهها در کنار مشکلات مالی موضوع اشتغال، توانمندسازی، مشاوره و اعتیاد دارند که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
مدیرعامل انجمن حمایت از خانواده زندانیان اظهارداشت: کمیته امداد امام خمینی (ره) طبق قانون و عرف رسمی وظیفه دارد خانواده زندانیان را تحت پوشش قرار دهد و این موضوع در اعتبار کمیته امداد توسط دولت درنظر گرفته میشود اما فاصله بین زندان رفتن سرپرست خانوار با شناسایی خانواده او به عنوان جامعه هدف پرداخت مستمری در کمیته امداد، ممکن است چند ماهی طول بکشد و در این فاصله زمانی انجمنهای حمایت از خانواده زندانیان، خانوادهها را تحت حمایت قرار میدهند.
وی با اشاره به فعالیت ۲۳۲ انجمن حمایت یادآور شد: انجمنهای حمایت از خانوادههای زندانیان اعتبار و بودجه دولتی ندارند و با کمک خیران و فعالیتهای مختصر اقتصادی به خانواده زندانیان کمک میکنند.
الوندی درباره تنوع خدمات در انجمن های حمایت از خانواده زندانیان گفت: برخی از خانوادهها نیاز به مستمری دارند و برخی با حمایت خیران به آنها کمکهای موردی میشود.
مدیرعامل انجمن حمایت از خانواده زندانیان افزود: اکنون پنج هزار خانوار نیازمند شناسایی شدهاند و اگر بخواهیم ماهانه ۵۰۰ هزار تومان به این خانوادهها کمک کنیم، ماهانه دو میلیارد و ۵۰۰ هزار تومان اعتبار نیاز است و چون این میزان مقدور نیست با کمکهای نیکوکاران در قالب بستههای معیشتی و کمکهای غیرنقدی نیز به این خانوادهها کمک میشود.
وی اضافه کرد: به عنوان نمونه اکنون حدود ۸۰۰ بسته کمک معیشتی از سوی ستاد اجرایی فرمان امام راحل(ره) در حال توزیع میان خانوادههای مددجویان نیازمند است.
مدیرعامل انجمن حمایت از خانواده زندانیان گفت: بسیای از خانوادهها زمانی که مستمری کمیته امداد برای آنها برقرار می شود به انجمنهای حمایت اعلام نمیکنند هرچند انجمنها از کمیته امداد فهرستهای بهروزرسانی شده مددجویان را دریافت میکنند اما خانوادهها به دلیل اینکه این حمایتها قطع نشود، ترجیح میدهند که اعلام نکنند البته ما به خانواده زندانیان حق میدهیم زیرا شاید مقدار کمکهای ناچیز انجمنها در زندگی آنها تاثیر داشته باشد.
الوندی خاطرنشان کرد: حمایت از خانواده زندانیان جزو اولویتهای دهگانه سازمان زندانها است و مورد تاکید رئیس قوه قضاییه نیز هست و در انجمن حمایت از خانواده زندانیان در تلاش هستیم کمک هدفمند اعم از مادی و معنوی به خانواده مددجویان داشته باشیم.
مسعود دائی مدیرکل اقدامات تامینی و مراقبت بعد از خروج سازمان زندانها نیز در گفت و گو با ایرنا درباره میزان تاثیر یارانه بر زندگی اقشار آسیبپذیر گفت: سالها مبلغ یارانه ثابت بود اما اکنون این مبلغ ۱۰ برابر افزوده شده است و قطعا بیتاثیر بر معیشت خانوادهها نیست اما باید توجه شود که سطح خانوادهها هم یکسان نیست.
شاید یارانه ۴۰۰ هزار تومانی برای فردی که در تهران یا کلانشهرها زندگی میکند، تاثیر چندانی بر زندگی او نداشته باشد یا این تاثیر اندک باشد اما در مناطق محروم و استانهای کمبرخوردار یک خانواده پر جمعیت مبلغ قابل ملاحظهای دریافت میکنند در حالی که تا قبل از این هیچ بهرهای از یارانههایی که دولت برای کالاها اختصاص میداد، نداشتند.
دائی به ضرورت توانمندسازی و اشتغال برای خانواده زندانیان اشاره کرد و افزود: توانمندسازی خانواده زندانی با هر نوع جرم، رسالت انجمنهای حمایت از خانواده زندانیان است تا این خانوادهها بتوانند در نبود سرپرست خود کیان خانواده را حفظ کنند.
وی ادامه داد: ارائه خدمات مشاوره، بستههای حمایتی و معیشتی، مستمری، ودیعه مسکن، توانمندسازی، تابآوری، حرفهآموزی و حمایت از اشتغال خانواده زندانیان از جمله اقدامات انجمنهای حمایت از خانواده مددجویان است.
اشتغال همسران زندانیان باید با حفظ شأن و منزلت این بانوان باشد بنابراین با توانمندسازی زنان این خانوادهها سعی داریم تا آنها به جای روی آوردن به مشاغل کاذب در مشاغل آبرومند فعالیت کنند
مدیرکل اقدامات تامینی و مراقبت بعد از خروج سازمان زندانها ضمن تاکید بر پذیرش خانواده زندانیان از سوی جامعه و حفظ کرامت آنها اظهارداشت: اشتغال همسران زندانیان باید با حفظ شأن و منزلت این بانوان باشد بنابراین با توانمندسازی زنان این خانوادهها سعی داریم تا آنها به جای روی آوردن به مشاغل کاذب در مشاغل آبرومند فعالیت کنند.
دائی افزود: آموزش خیاطی، گلدوزی، تولید پوشاک، قالی بافی و صنایع دستی از جمله مواردی است که برای بانوان درنظر گرفته شده ضمن اینکه این افراد را به کمیته امداد امام خمینی (ره) معرفی میکنیم تا تسهیلات ارزان قیمت دریافت کنند.
مدیرکل اقدامات تامینی و مراقبت بعد از خروج سازمان زندانها گفت: امروز هیچ خانواده زندانی نمیتواند مدعی شود که به انجمنهای حمایت از خانواده زندانیان مراجعه کرده و او را برای دریافت تسهیلات اشتغال معرفی نکردهاند.
وی خاطرنشان کرد: البته ممکن است برخی به دلیل شرایط دریافت تسهیلات از جمله نداشتن ضمانتهای لازم یا معرفی یک شغل خارج از چارچوب مشاغل تعیین شده موفق به دریافت وام نشوند هرچند تلاش شده است تا میزان ضمانتهای پیشبینی شده برای این افراد تسهیل شود.
فراز و نشیبهای بسیاری در تمکن مالی اقشار مختلف جامعه وجود دارد اما آنچه مسلم است، اقدام دولت در حمایت از دهکهای پایین جامعه و اقشاری که بیشتر در معرض آسیب قرار دارند، محدود به پرداخت یارانه نیست و اقدامات تکمیلی پیش بینی شده از جمله ارائه تسهیلات ارزان، بیمه درمانی، توانمندسازی و اشتغالزایی محور برنامههایی است که در اولویت قرار دارد و در یک بازه زمانی می تواند منجر به کاهش اختلاف طبقاتی شود.
برچسبها انجمن حمایت از خانواده زندانیان کمیته امداد امام خمینی سازمان زندانها قوه قضاییهمنبع: ایرنا
کلیدواژه: انجمن حمایت از خانواده زندانیان کمیته امداد امام خمینی سازمان زندان ها انجمن حمایت از خانواده زندانیان کمیته امداد امام خمینی سازمان زندان ها قوه قضاییه مدیرعامل انجمن حمایت از خانواده زندانیان انجمن های حمایت از خانواده زندانیان خانواده های زندانیان خانواده زندانیان خانواده زندانیان انجمن های حمایت خانواده مددجویان اقدامات تامینی دغدغه های معیشتی سازمان زندان ها خانواده ها ۵۰۰ هزار تومان خانواده ها کمیته امداد اما خانواده خانواده او یارانه ها کمک خیران یک میلیون یارانه ای او درباره شده اند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۱۲۶۰۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کودکان اُتیسمی» روی مرز باریک مرگ و زندگی
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله_ زهرا افسر: عکس یک دختربچه اصفهانی صفحه شبکههای اجتماعیام را پر کرده بود؛ عکس دیانای بالای آن بزرگ نوشته: «گم شده». چند روزی اخبار را زیر و رو میکنم اما کسی از پیدا شدن دخترک ۱۱ ساله چیزی نمیگوید. تا اینکه خبر دیگری از دیانا «دختر بچه گم شده اصفهانی» پخش میشود.
دیانا گم نشده بود؛ مادرش او را به یک باغ متروکه برده و با چاقو دخترش را به قتل رسانده؛ بعد جسدش را آتش زده و همه جا اعلام کرده که دخترش مفقود شده است. چند روز از این خبر میگذرد اما فکر این دختر از سرم بیرون نیامده. بستگان نزدیکش گفتهاند این دختر مبتلا به «اتیسم» بوده است. بغض تمام وجودم را میگیرد. به دیانا فکر میکنم؛ به مادرش و به تمام کودکان اتیسمی و خانوادههایشان.
نجات مهدیها
از همان ابتدای کودکی، دایره افرادی که میتوانست با آنها ارتباط برقرار کند بسیار محدود بود. در اولین رفتارهای مهدی، مادرش فکر میکرد کودکش اجتماعی نیست و این کاملاً طبیعی است. اما بعد از مدتی علائم جدیتری از خود را نشان دادند.
مهدی رفتارها و نگاههای متفاوتتری از هم سن و سالهای خودش داشت و نداشتن قدرت تکلم به اضافه موارد دیگری که روز به روز در او ظهور میکرد مادرش را مصمم کرد تا پیگیر این حالات فرزندش باشد. مهدی دچار اختلال یکپارچگی حسی بود؛ یعنی اگر سرش به جایی برخورد میکرد درد را احساس نمیکرد؛ اگر ساعتها غذا نمیخورد گرسنه نمیشد یا بعد از غذا خوردن احساس سیری نداشت. بروز رفتارهای کلیشهای و حرکتی، علائم بیش فعالی و حتی مشکلات گوارشی موارد دیگری بود که نشان میداد مهدی شرایط ویژهای دارد.
مادرش که یک زن دهه شصتی است از همان روزهای اول مواجهه با این علائم به خوبی در مورد این اختلال تحقیق کرد و به موقع درمان فرزندش را شروع کرد. سالهای ۸۸-۸۹ میزان آگاهی نسبت به اختلال اتیسم تقریباً صفر بود تا جایی که حتی عده زیادی از اقوام و آشنایان این مادر سعی کردند او را از پیگیری این اختلال منصرف کنند و نسبت به این موضوع بسیار بدبین بودند. اما زن جوان دست برنداشت و با پیگیریهایش متوجه شرایط مهدی شد. خیلی زود درمان کودک دو ساله شروع شد و همین رسیدگی به موقع باعث شد مهدی حالا در سن ۱۶ سالگی با یک بچه سالم تقریباً فرقی نداشته باشد و اگر کسی گذشته او را نداند چندان متوجه این اختلال در او نمیشود؛ هرچند که این اختلال تا آخر عمر با او همراه است اما شدت آن بسیار کاهش یافته و کنترل شده است.
مدارا با ترس
مهدی کودک مبتلا به اتیسم به همراه مادرش در مراکز توانبخشی دورههای لازم را میدیدند و آموزش آنها همچنان ادامه داشت. او به دستور پزشک داروهایی را برای افزایش سطح تمرکزش مصرف میکرد تا بتواند در هفتسالگی مانند بچههای دیگر به مدرسه برود. سال ۹۴ برای خواندن اول ابتدایی به مدرسه رفت؛ اما نه یک مدرسه عادی. او باید سال سرنوشتساز کلاس اول را در مدرسه استثنایی میگذراند؛ سالی که معمولاً در ذهن و شکلگیری پایه تحصیلی همه کودکان بسیار تأثیرگذار است مخصوصاً برای کودک اتیسمی که شرایط احساسی ویژهای را تجربه میکند.
مهدی، روزهای اول با مادر یا دخترخالهاش سر کلاس درس میرفت؛ اما طولی نکشید که با محیط ارتباط برقرار کرد و توانست تنها پشت نیمکت بنشیند. ترسی که مهدی هفت ساله داشت این بود که نکند برای بازگشت از مدرسه دیر به دنبالش بروند. برای همین یک سوال را مکرراً تکرار میکرد: «مامان! یعنی مدرسهم تمام شد، تو جلوی دری؟».
مطالعات و تحقیقات پزشکی نشان داده که کودکان دارای اختلال اتیسم، ترسهای شدید اجتماعی و احساسی را تجربه میکنند، ترسهایی که شاید برای کودکان یا افراد دیگر معنایی نداشته باشد و غیر منطقی به نظر برسد؛ اما تمام وجود فرد مبتلا به اتیسم را در برمیگیرد و باعث میشود علائم و رفتارهای غیرعادی در او تشدید شوند. کنار آمدن با ترسهای مختلف افراد مبتلا به اتیسم یکی از دشوارترین مواردی است که خانوادهای این افراد با آنها مواجهاند و به صبر زیاد و روحیه قوی برای مدارا با آن نیاز دارند.
اختلال یا استعداد؟
چند ماه گذشت و مادر مهدی خوشحال بود که توانسته با پیگیری به موقع، کودکش را در همان سن هفت سالگی به مدرسه بفرستد؛ تا اینکه یک روز مهدی ناراحت به خانه آمد و گفت دیگر نمیخواهد مدرسه برود. وقتی دلیلش را پرسیدند جواب داد: «من از بچههای دیگر دیرتر یاد میگیرم و آنها من را مسخره میکنند.» خانوادهاش گمان کردند بهانه میآورد تا از زیر درس خواندن فرار کند؛ اما پایان کلاس اول ابتدایی که رسید، مدیر مدرسه کارنامهها را تحویل داد و به مادر مهدی گفت باید یک بار دیگر بخاطر شرایط خاصش اول ابتدایی را تکرار کند. او در ریاضی و نقاشی خوب بود اما در فارسی نه. مهدی فارسی را از سمت چپ مینوشت؛ کاری که شاید بیش از یک اختلال یک استعداد و توانایی خاص باشد.
دومین سالی که مهدی کلاس اول بود هم تمام شد اما بار دیگر به او گفتند که نمیتواند به کلاس دوم برود. بالاخره با پیگیریهای فراوان مادر مهدی مشخص شد دلیل عقب ماندن فرزندش از سایر دانشآموزان کلاس این است که بچههایی که از لحاظ ذهنی مشکل دارند با آنها که معلولیت جسمی دارند و از نظر مغزی سالم هستند، با هم در یک کلاس هستند. در چنین شرایطی طبیعی بود که کودکان اتیسمی و کودکانی که از نظر ذهنی شرایط خاصی دارند از بقیه دانشآموزان عقب بمانند.
مهدی حالا ۱۶ سال دارد و چند سالی است به همراه خانوادهاش مهاجرت کرده است. کودکی که دو سال در کلاس اول ابتدایی درجا زده بود هفت ماه بعد از مهاجرت به ایتالیا میتوانست به ایتالیایی حرف بزند و بنویسد. حالا موفق شده در سن ۱۶ سالگی وارد دانشگاه شود؛ هرچند هنوز با برخی ترسها و اضطرابها و علائم دیگری از اتیسم دست و پنجه نرم میکند.
آدم امن کودکان خاص باشید
نکته مهم این است که با گذشت سالهای زیاد از شناسایی اختلالاتی مانند اتیسم، هنوز هم آگاهی چندانی نسبت به آن وجود ندارد. رسانههای مختلف، تولیدکنندگان آثار صوتی و تصویری و دستگاههای مربوطه، برای شناساندن بیماریهای خاص و فرهنگ رفتار با آنان چه کردهاند؟ چند اثر هنری در این زمینه ساخته شده است؟
فارغ از حوزه رسانه، کارکنان مراکز مختلف از کادر درمان و آموزش گرفته تا خدمات مختلف و شرکتهای خصوصی زمانی آگاهی و اطلاعات لازم درباره نحوه رفتار با این افراد را دارند؟ این کودکان روزی بزرگ میشوند و ح تی اگر در محیط تحصیلی جداگانهای درس خوانده باشند، نیاز دارند روزی کنار بقیه مردم وارد بازار کار شوند. گروههای مخالف جامعه چقدر پذیرش، معرفت و دانش کافی برای تعامل صحیح با این افراد را دارند؟
هرچند امروزه آموزشهای بیشتری درباره چگونگی رفتار با این کودکان به مردم داده شده؛ اما هنوز نوع رفتار صحیح با افراد اتیسمی آن طور که باید در جامعه فراگیر نشده است. نه تنها جامعه، حتی اطرافیان این کودکان ممکن است هنوز با این خلأ آموزشی مواجه باشند و درست ندانند که طرز برخورد با یک اتیسمی چگونه است. خیلی اوقات بستگان، ناخواسته روان کودک دارای اختلال اتیسم را مورد آزار قرار میدهند و این در حالی است که این افراد اتیسمی به هیچ عنوان نباید از طرف نزدیکان خود احساس ترس و ناامنی کنند.
کوچکترین جملات یا رفتارهای تهدیدآمیزی که شاید در مواجهه با کودکان عادی استفاده میشود برای کودک اتیسمی حکم یک محرک عصبی را دارد و او را به شدت به هم میریزد؛ حتی ممکن است باعث حس ناامنی و ترس ابدی در او شود، طوری که در بزرگسالی به صورت جدی احساس وحشت، او را آزار دهد. نزدیکان این افراد باید آدمِ امن زندگی کودک خود باشند و این حتماً به بهبود سریعتر آنها کمک کنید. اگر کودکی با بیماری خاص به شما اعتماد کند راحتتر تمرینات توانبخشی را انجام میدهد و شما را دشمن خود نمیداند. این همان راز بزرگی است که این خانوادهها باید آن را بدانند و راه و روشاش را پیدا کنند.
بیدفاع؛ مثل یک نوزاد
حتماً دیدهاید وقتی یک نوزاد متولد میشود با هر گریه او، دیگران نظرهای متفاوت میدهند زیرا متوجه خواسته نوزاد نمیشوند. ماجرای کودکان مبتلا به اتیسم هم همین است؛ آنها از سایر هم سن و سالهای خود مظلومتر و به نوعی بسیار بیدفاع هستند؛ مغز فرد اتیسمی نمیتواند در زمینه رفتارهای اجتماعی و مهارتهای ارتباطی به درستی عمل کند و به همین دلیل است که اکثر آنان منزوی هستند و نمیتوانند از همان سالهای اولیه رشد خود، با دیگران ارتباط برقرار کنند. اولین زنگ خطر برای خانوادهها میتواند همین ارتباط نگرفتن کودکان با محیط پیرامون باشد.
مورد دیگری که افراد حتی بزرگسال مبتلا به اتیسم ممکن است به آن دچار باشند؛ نداشتن قدرت تکلم است. همچنین این افراد در برابر تغییر رفتارهای تکراری و کلیشهای مقاومت دارند و در برقراری ارتباط چشمی تا حدی ناتوان هستند. همچنین این افراد نمیتوانند پاسخ مناسبی به محرکات محیطی نشان بدهند. اختلالات اتیسم، از لحاظ شدت علائم با یکدیگر متفاوت هستند و در سه سطح کلی دستهبندی میشوند: «سطح نیازمند حمایت، سطح نیازمند حمایت زیاد، سطح نیازمند حمایت بسیار زیاد»
نکته حائز اهمیت این است که اگر خانوادهها از همان سنین پایین موارد گفته شده و علائم کلی بیماریهای خاص از جمله اتیسم را بدانند و در صورت مشاهده آنها در کودک خود به پزشک مراجعه کنند؛ میتوانند درمان را شروع کنند و آینده او را نجات دهند. البته به شرط آن که در تشخیص این علائم دچار وسواس فکری نشوند و فقط به تشخیص قطعی پزشک تکیه داشته باشند.
نقطه امن بیرون از گود
اتفاق دختر بچه اصفهانی نه اولین مورد است نه احتمالاً آخرین. پرونده دیانا یادآوری کرد هر خانوادهای توان، آگاهی، صبر و قدرت مالی لازم حمایت و مراقبت از کودکان اتیسمی را ندارد؛ یادآوری کرد همه کودکان اتیسمی به اندازه مهدی خوشاقبال نیستند و شانس زندگی در خانوادهای را ندارند که تمام وقت در اختیار آنان باشند.
همه کسانی که بیرون از گود نشستهاند مادر کودک اصفهانی را مقصر میدانند؛ هرچند در غیرانسانی بودن اقدام او هیچ شکی نیست اما اگر مادر یا پدر آموزشهای لازم را ندیده باشند، تحت حمایتهای روانشناختی قرار نگیرند و در ثبات روانی قابل اطمینانی نباشند، وقوع چنین اتفاقات تلخ و آزاردهندهای بعید نیست.
اکثر خانوادههایی که کودک مبتلا به بیماری خاص مثل اتیسم دارند، تا تجربه کردن آسیب جدی فاصله چندانی ندارند. عدم حمایتهای مادی و معنوی و ناآگاهی گسترده در سطح جامعه این خانوادهها را مشکلات جدی مواجه میکند و سرنوشت بسیاری از زوجهایی که فرزند آنها دچار بیماریهای خاص باشد به جدایی و طلاق منجر میشود.
یک جستوجوی ساده در شبکههای اجتماعی، ناامیدی والدین این کودکان را نشان میدهد. روشن است که اگر این خواندهها به حال خود رها شوند و ساز و کارها مناسب برای حمایت از آنها تقویت نشود، نه تنها در بیماری اتیسم بلکه در ۲۶ گروه بیماری دیگر که در زیرمجموعه بیماریهای خاص قرار گرفتهاند شاهد این سرنوشتهای تلخ خواهیم بود. اینکه سرنوشت یک کودک مبتلا به بیماری خاص، شبیه مهدی باشد یا دیانا، تا حد زیادی میتواند در دستان مسؤولان باشد…
کد خبر 6099238